راضی ام به رضای تو ...

متن مرتبط با «همیشه دست نیافتنی باش» در سایت راضی ام به رضای تو ... نوشته شده است

هرچی دست و پا میزنه بیشتر تو باتلاقی که ساخته فرو میره ، سالهاست که مرده ولی همچنان به دَر ها میکوبد شاید رها شود ...

  • دستشو که گرفتم ، تمام وجودم یخ زد فقط دلم میخواست زودتر دستهامو از دستهاش جدا کنم . 13 ساله پیش فهمید که باید مسیرش رو عوض کنه ، بچه ی 3 ماه ای که باید تو بغل مهری خانم ،همسایه طبقه بالا، بزرگ می, ...ادامه مطلب

  • مادرجان و دستیارش مجی:)))

  •  1،2،3 امتحان میشه:))  بعد از مدتها برگشتم تا غبار از روی وبلاگم بزدایم:)   بذارید به عنوان شروعی دوباره یه ماجرا تعریف کنم تا بعد :) چند هفته پیش به اتفاق مامان و برادر کوچیکه رفته بودیم خرید ،  بعد از کلی گشت و گذار بالاخره یه جفت کتونی خریدم و خرسند رفتم که کفش رو حساب کنم که مادرجان با صدای بلند گفتند نه آقا حساب نکن ، دخترم یه کفش دیگه هم میخواد !!!!! منم با چشمان گرد شده به مادر جان خیره شدم و گفتم من که کفش دیگه نمیخوام :/ مادرجان هم هعی چشمک حواله ما میکرد و میگفت چرا یه جفت دیگه لازمه برات !!! انقدر مادر جان و فروشندگان اصرار ورزیدن که بنده هم رفتم کفش دوم انتخاب کنم :/ همین موقع مادر جان اومد و زیر گوشم گفت ببین از دختر صاحب مغازه خوشم اومده بنظرت برای داداشت خوبه؟؟؟ و من تازه فهمیدم که چرا من به یه جفت کفش دیگه نیاز داشتم:/ در همین راستا و جهت همکاری با مادر جان در پروژه جدید انتخاب کفش رو تا تونستم کشش دادم :/انقدی که خسته شدم دوبار نشستم استراحت کردم :/و مادر جان. به بهانه صحبت کردن زندگی نامه دخترک را از زیر زبانش کشید بیرون :/یه همچین مامانی دارم من :)))و در نهایت با یه چشمک که مجوز خروج از مغازه بود .. کفش دوم را هم انتخاب کردم و از مغازه اومدم بیرون :/ و اینگونه بود که جهت تحقیقات فوق میدانی مادر جان بنده صاحب دو جفت کفش شدم :/ باشد که رستگار شویم:))), ...ادامه مطلب

  • ولی خب بدتر از سوزوندن دستت با هویه نبود که :-D

  • خوابت رو دیدم + چی خواب دیدی؟ آزمایشگاه پنوماتیک بودیم،طبق معمول جر و بحث میکردیم و تو مثل همیشه داشتی از مداری که خودت رسم کردی دفاع میکردی... دست آخر زدی شلنگ تغذیه رو ترکوندی! از ته دل میخندم ... یادم نمیره اتفاقات جالب و صد البته خطرناکی که سر آزمایشگاه ها رخ میداد و باعث و بانیش خودم بودم ... سرش تکون میده و میگه بلد نیستی یه گوشه ساکت بشینی،مثل اسب سرکش میمونی ... سخته قانع کردنت حتی تو خواب! , ...ادامه مطلب

  • خدایا دستمو رها نکن

  • داشتم برگه ها رو خط خطی میکردم و با بی حوصلگی متن رو میخوندم، با صدای بلندی گفت تو هم میای باهام که بریم؟دو دل بودم ،چشمامو بستم و گفتم آره میام و سرمٌ گذاشتم رو میز. ماشین رو پارک کردیم و رفتیم تو خونش،نه ما را میشناخت و نه میشناختیمش،شاید بهترین بخشش همین بود،پیرزن یه پاش شکسته بود و با سختی راه میرفت،چهرش آرام و مهربون بود، با روی خوش ازمون پذیرایی کرد،تمام مدت ساکت بودم و با مهربانی حرف میزد، شروع کرد برام گفتن، حرفهایی رو گفت که تمام این سالها تو خلوت خودم نگه داشته بودمشون ادامه داد و کم کم بغضم ترکید،آروم و بی صدا اشک میریختم، به همراهم نگاه کردم تمام حرفهامو یه غریبه بهش زد و تمام مدت داشتم گریه میکردم، بغضی که تمام این سالها تو گلوم گیر کرده بود و یه آدم سرد و کم حرف و منزوی ازم ساخته بود شکست و آرومشدم، برای تمام این سالها اشک ریختم، دستهامو گرفت و گونه هامو بوسید و آرومم کرد،لبخود زدم گفتم خوبم ولی نیاز داشتم به شنیدنش ... خیلی برام مهم بود... وقتی از خونش میومدم بیرون پر از حس های خوب بودم، همون حسی که سالهاست دیگه تجربش نکردم، خدایا شکرت ،مررررسی که امروز دوباره حضو,خدایا دستمو رها نکن ...ادامه مطلب

  • من به دستهای خدا خیره شدم، معجزه کرد

  • صدام کرد، با دست اشاره کرد به آبکش برنج کوچک آبی رنگ ،و گفت یادت باشه اون برنج رو خواستی بریزی حتما دعا کن از صمیم قلب،آبکش گرفتم دستم و چشمام بستم تک تک آدمها از نظرم رد شدند چه اونهایی که دلخورم ازشون چه اونهایی که خیلی دورم ازشون و چه حتی کسایی که فقط اسمشون رو میدونم و هیچوقت از نزدیک ندیدمشون، برای همه دعا کردم ... امیدوارم این آدم گناهکار یکم پیش خدا آبرو داشته باشه و دعاش مستجاب بشه ... انشالاه که آرزوهاتون تک به تک بر آورده بشه ...,من به دستهای خدا خیره شدم معجزه کرد,من به دستهای خدا خیره شدم معجزه کرد محمد علیزاده,دانلود من به دستهای خدا خیره شدم معجزه کرد,دانلود آهنگ من به دستهای خدا خیره شدم معجزه کرد ...ادامه مطلب

  • اگه قرار بود چیزی باشی متفاوت از اینی که هستی؟!

  • اگه این اختیار و قدرت انتخاب رو داشتید که با چه شکل و ظاهری و در قالب چه چیزی پا به جهان بذارید، دلتون میخواست چه چیزی باشید؟ خودِمن دلم میخواست یه پرنده آزاد و رها باشم، یا حتی یه نوع انسان پرنده!!! شما چطور؟ ,اگه قرار بود همه رو ببخشم,اگه قرار بود بزرگترین تجربه,اگه قرار بود بزرگترین تجربه زندگی,اگه قرار بود,اگه قرار بود همه ما,اس ام اس اگه قرار بود ...ادامه مطلب

  • همیشه از دست دادن چیز بدی نیست!

  • باید یه چیزایی رو از دست داد تا به هوای دوباره داشتنش هرکاری که از دستت بر میاد رو انجام بدی،میان همین پرسه زدن و جستجو هاست که با دنیای تازه ای آشنا میشوی، خواسته هایت تغییر میکند و دیگر آن شئ یا فرد از دست رفته در نظرت کوچیک جلوه می کند، دل به دنیای تازه ای میبندی و آرامش را احساس میکنی، حالا وقتی که به گمشده ات میرسی لبخند میزنی و میگویی:ممنون که یه مدت رهایم کردی، که رفتی، که گم شدی! و چشمهایم را به جهان تازه ای باز کردی!!!بعد خیلی آرام از کنارش عبور میکنی و دنیای جدیدت را زندگی میکنی,همیشه دست به کمر ایستاده,هميشه دست به كمر ايستاده,همیشه دست به کمر ایستاده است,همیشه دست به کمر است,همیشه دستام,همیشه دست نیافتنی باش,همیشه دست خالی فرهاد قصه بودم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها