جام جهانی چشمات

ساخت وبلاگ


دستام میزارم زیر چونه ام ، نگاهمو میدوزم به حرکاتش ، قدمهاش رو میشمرم و تلاش میکنم نحوه ی راه رفتنشو و فاصله بین قدمهاش. رو به خاطر بسپارم ، میدونم عادت داره طوری رفتار کنه که انگار. سرِش تو کاره خودشه ، اما فقط من میدونم ریز بین تر ، تیزتر ، دقیق تر و باهوش تر از اون هیچکس نیست . اما من دقیقا توی کورترین نقطه دیدشم همیشه مثل تماشگری که روی آخرین ردیف صندلی های ورزشگاه نشسته و با شور و اشتیاق بازیکن محبوبش رو تشویق میکنه بدون اینکه دیده بشه ...

چشماش دیوونه کنندس، انگار هیاهوی خاصی تو چشماش برپاست ...

بی پروا زُل زدم بهش ، سرشو میاره بالا ،نگاهمون باهم تلاقی میکنه ، قلبم میخواد از جا کنده بشه ، چشماشُ ریز میکنه و آروم سمتم میاد ، صورتشو نزدیک صورتم میاره و آروم میگه "به چی خیره شدی؟" 

نفس عمیق میکشم و میگم به بررسی از مرجع چشمات طبق کپی رایت !

خندش میگیره ، میگه چیز خاصی توشون پیدا کردی؟

سرمو تکون میدم و میگم "وقتی بهشون نگاه میکنم غوغا میکنن،انگار که جام بررسی از مرجع جهانی طبق کپی رایت برپاست و من درگیر این جام بررسی از مرجع جهانی طبق کپی رایت بررسی از مرجع چشمات طبق کپی رایت م"

نگاهش جدی میشه ، بیشتر نزدیک صورتم میشه و با همون صدای دوست داشتنی مردونه اش تو گوشم زمزمه میکنه " و تو بهترین حامی این بازیی"

چشام پر از اشک میشه میگم چه فایده مثلِ همون شوت دیقه نودیم که میخوره به تیرک دروازه و تمام امیدها رو نا امید میکنه... مثلِ نرسیدن ما...."

دستهاشو میذاره تو جیبش ، نگاهشو ازم میدزده و میگه "دیووونه ، کاش هیچوقت ندیده بودمت .... "

و من برای همیشه خارج از گود باقی میمونم و به خیره شدن به جامِ جهانی چشمهات اکتفا میکنم ... 

کاش تو میشدی آن جایزه ای که جهان میداد بدستم !!!



+به دعوت "پرنده سفید"دوست داشتنی ، من نیز به چالش "جام جهانی چشمات"پیوست:)


+گویا باید دو نفر رو هم دعوت کرد به این چالش ، شخصا دوست دارم این بار نوشته ای از "حامد _وبلاگ جوان دهه شصتی " و "م.م" بخونم :) رفقا دوست داشتید بنویسید منم خبر کنید بخونم :))با تشکر از همکاری قبلی شما


+لینک وبلاگ ها رو هم بعدا درست میکنم با گوشی بسی کاره سختیست:))


راضی ام به رضای تو ......
ما را در سایت راضی ام به رضای تو ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msokot2010g بازدید : 131 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:35