راضی ام به رضای تو ...

متن مرتبط با «اشعار عاشقانه می و مستی» در سایت راضی ام به رضای تو ... نوشته شده است

تفاوت بین rpa و AI چیست؟

  • امروزه نرم افزار های ربات ساز بسیاری در جهان فعالیت می کنند وبسیاری از افراد از انها استفاده می کنند اما ابتدا بیایید به مفهوم rpa بپردازیم و ببین یم چه تفاوت هایی با هوش مصنوعی دارد. اتوماسیون فرایند , ...ادامه مطلب

  • خدایا کمک کن خودمو باور کنم

  • داشت پیام هایی که بهش داده بودم رو چک میکرد ، رسید به یه نمودار و تحلیلی که ازش داشتم ، میگه یه دیقه برو دیتاهای سال 95 رو نگاه کن یه مسیر این نمودار رو بهم بگو ...  میرم نمودار رو باز میکنم و برمیگر, ...ادامه مطلب

  • یادت نمیرود از خاطرم ....

  • خواب به چشمام نمیاد ، یه چیزی مثل بختک افتاده به جونم و نمیذاره راحت نفس بکشم  صدات تو گوشم میپیچه ، این موسیقیِ لعنتی رو تک تک نرون های مغزم رژه میره سرمو فرو میبرم تو بالشم ، نفسمو حبس میکنم و چشمام, ...ادامه مطلب

  • ازدواج؟!

  • شما هدفتون از ازدواج چیه؟ بنظرتون زمانی که ازدواج میکنید باید حتما حتما بالاتر از سطح مالی و فرهنگیتون قدم بردارید؟یا اینکه ازدواج رو پلی برای برآوردن رویاهای دست نیافتنیتون میدونید؟ شما بخاطر همکارا, ...ادامه مطلب

  • فنجون قهوه ات را انتخاب کن تو به مراسم قهوه قجری دعوتی

  • قهوه ات را شیرین تر کن ، بگذار طعم تلخ آن را فراموش کنی ،قهوه ات را بنوش آرام و از جرعه جرعه آن لذت ببر، ومن خیره میمانم به حالت چشمانت و به نفسی که به شماره در می آید یا نه!!!سهم تو از قهوه قجریم چه میتواند باشد؟؟جرعه ای قهوه شیرین یا آرامشی ابدی؟؟, ...ادامه مطلب

  • صرفا جهت نوشتن فقط:/

  • چشمهایم را میبندم تمام وجودم پر شده است از تو دستانی که حلقه میشوند دور تنم نفس هایت که صورتم را لمس میکنند و نجوای صدایت که تمام وجودم را تسخیر میکنند... تو که نباشی مرده ای بیش , ...ادامه مطلب

  • هرچی دست و پا میزنه بیشتر تو باتلاقی که ساخته فرو میره ، سالهاست که مرده ولی همچنان به دَر ها میکوبد شاید رها شود ...

  • دستشو که گرفتم ، تمام وجودم یخ زد فقط دلم میخواست زودتر دستهامو از دستهاش جدا کنم . 13 ساله پیش فهمید که باید مسیرش رو عوض کنه ، بچه ی 3 ماه ای که باید تو بغل مهری خانم ،همسایه طبقه بالا، بزرگ می, ...ادامه مطلب

  • و خدایی که ....

  • دوباره سردرد از دست تو بر سر من حالا من ماندم و عادت های تو و التماس های من و بررسی از مرجع خدایی طبق کپی رایت که در این نزدیکیست راستی بسته قرص‌هایم را یادم رفت !!! + نوشته های "تو" , ...ادامه مطلب

  • ما زنها موجودات پیچیده ای هستیم

  • پس از شنیدن سخنان زوربا پرسیدم: منظورت این است که زن ها هیچ فکری جز این ندارند؟ و زوربا پاسخ داد: بله هیچ فکری ندارند متوجه میشوی ، من زنها را خیلی خوب می شناسم انها هیچ فکری جز این ندارند. زن موجودی , ...ادامه مطلب

  • دلتنگم و خوابم نمیبره

  • دلتنگ که میشین،چیکار میکنید تا آروم بشین؟ +دارم دیوونه میشم..., ...ادامه مطلب

  • من و محبت شتری:)))

  • قدیما زمانی که بلاگفا پابرجا بود ، پستی گذاشته بودم تحت عنوان "حمایت از حیوانات" ، حالا اگه بعدا عمری باقی موند دوباره مینویسم:)) اما چندوقت پیش رفتیم باغ وحش ، منم که یار همیشگی برادزاده های شیطون , ...ادامه مطلب

  • مادرجان و دستیارش مجی:)))

  •  1،2،3 امتحان میشه:))  بعد از مدتها برگشتم تا غبار از روی وبلاگم بزدایم:)   بذارید به عنوان شروعی دوباره یه ماجرا تعریف کنم تا بعد :) چند هفته پیش به اتفاق مامان و برادر کوچیکه رفته بودیم خرید ،  بعد از کلی گشت و گذار بالاخره یه جفت کتونی خریدم و خرسند رفتم که کفش رو حساب کنم که مادرجان با صدای بلند گفتند نه آقا حساب نکن ، دخترم یه کفش دیگه هم میخواد !!!!! منم با چشمان گرد شده به مادر جان خیره شدم و گفتم من که کفش دیگه نمیخوام :/ مادرجان هم هعی چشمک حواله ما میکرد و میگفت چرا یه جفت دیگه لازمه برات !!! انقدر مادر جان و فروشندگان اصرار ورزیدن که بنده هم رفتم کفش دوم انتخاب کنم :/ همین موقع مادر جان اومد و زیر گوشم گفت ببین از دختر صاحب مغازه خوشم اومده بنظرت برای داداشت خوبه؟؟؟ و من تازه فهمیدم که چرا من به یه جفت کفش دیگه نیاز داشتم:/ در همین راستا و جهت همکاری با مادر جان در پروژه جدید انتخاب کفش رو تا تونستم کشش دادم :/انقدی که خسته شدم دوبار نشستم استراحت کردم :/و مادر جان. به بهانه صحبت کردن زندگی نامه دخترک را از زیر زبانش کشید بیرون :/یه همچین مامانی دارم من :)))و در نهایت با یه چشمک که مجوز خروج از مغازه بود .. کفش دوم را هم انتخاب کردم و از مغازه اومدم بیرون :/ و اینگونه بود که جهت تحقیقات فوق میدانی مادر جان بنده صاحب دو جفت کفش شدم :/ باشد که رستگار شویم:))), ...ادامه مطلب

  • جانا بی تو این شهر دگر رنگی ندارد

  • چطور میشود که تمام شخصیت های دوست داشتنی کتاب ها شبیه"تو"باشند؟ +بعضی دردها ، بدجور دوست داشتنی هشتند... مثلِ دردِ دوری .......هییییسسسس!!!!, ...ادامه مطلب

  • وقتی بارون توی تهرون میزنه

  • بی انصافی بود اگر پاییز میرفت و هیچ بارانی به شیشه های غبار گرفته نمیزد... بی انصافی بود اگر پاییز خودش را دست کم میگرفت و ادای تابستان را برایمان در می آورد ... مگر میشود پاییز باشد و در خیابان قدم بزنی ، برگهای زرد و نارنجی پاییزی زیر پاهایت خِش خِش کنند و اونوقت بارانی نباشد تا این زیبایی را تکمیل کند؟ اصلا مگر میشود باران نبارد و چشمِ عاشقی را که سخت دنبال باریدن است با خودش همراه نکند؟ کتاب را میبندم ، دل میسپارم به صدای باران ... جان تازه میگیرم .با خودم فکر میکنم نکند تو زندگی قبلیم درخت بودم ، درختی که تشنه باران است ... شاید هم عاشقی ها کرده با باران ... باران زندگی دوباره است ...  آخ که چقدر دلم میخواد تا صبح زیر این اولین باران پاییزی قدم بزنم و تمام روزهای گذشته را به دست فراموشی بسپارم ...  +حیف است باران بزند و "تو"نباشی ...  +شاعر هم میفرماید چیکه چیکه نم نمک رو گونه هات قطره قطره داره بارون میزنهاین هوا جون میده واسه عاشقی وقتی بارون توی تهرون میزنهوا کنی دستو ببندی چشمتو چنتا آهنگ قدیمی از بریآخ چه کیفی میده توی این هوا با صدات هوش از سر من میبری /آهنگ عاشق شدم رفت_حامد همایون/ , ...ادامه مطلب

  • حافظه نیست که ،تا کم میارم برا خودم اسم میسازم:)))

  • + بنظرت برم بدنسازی؟ من: بدنسازی چیه بیا برو این ورزش باحاله RTU +RTUچیه؟!!! من: همون ورزشه با کِشه،از در و دیوار آویزون میشی :/RTUدیگه:/ +منظورت TRX؟؟!:))) من:همون همون .. مهم نیته:)))), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها